۱۰ درس کوتاه و مهم از یک معلم گرافیک
۱۰ درس کوتاه و مهم از یک معلم گرافیک
متن زیر نوشته کارین گلدبرگ ،طراح معروف، از کتاب AGI است. گلدبرگ در این متن به شکل طرح درس و در قالب ۱۰ درس چند خطی و کوتاه مطالب مهمی را ارئه کرده است که خواندن آن به همه هنرمندان توصیه می شود:
کارین گُلدبِرگ در سال ۱۹۵۳ در نیویورک متولد شد و در مدرسه هنر «کوپر یونیون» تحصیل کرد. او کار خود را بهعنوان کارمند در شبکهی CBS آغاز کرد. او استودیوی شخصی خود را در سال ۱۹۸۲ تأسیس کرد. کار او بهطور مبسوط شامل طراحی جلد کتاب، طراحی نشریات، مشاور برند، طراحی سرمقاله، پوستر، نویسندگی و کیوریتوری میشود.
مقالات و نمایشگاههای کارین بینالمللی هستند و کارهای او بهطور دائمی در کتابخانهی ملی فرانسه، موزهی طراحی کوپر-هِویت و موزهی هریتاژ هنگکنگ ثبت است.
کارین به مدت ۳۵ سال در مدرسه هنرهای تجسمی نیویورک تدریس کرد و یکی از دریافتکنندگان جایزهی «گراند مَسترز» برای برتری در تعلیم بود.
درس اول
برای ۲۳ سال متوالی در مدرسه هنرهای تجسمی نیویورک، گرافیک دیزاین (تایپوگرافی و پورتفولیوی جامع) تدریس کردم و برای اولین بار، یک سال از تدریس دور خواهم بود. اولین اقدام رسمی دوران مرخصی من نوشتن این مقاله آموزشی است.
درس دوم
ازآنچه که دارید استفاده کنید. از لحظه استفاده کنید. از تکنولوژی استفاده کنید یا تکنولوژی را نادیده بگیرید و از مداد، کاغذ و از مغزتان استفاده کنید.
من در حال حاضر کمتر از نقشم بهعنوان یک معلم الهام گرفتهام و تلاش می کنم تا چیزی خوشبینانه و الهامبخش و شاید حتی برجسته درباره تدریس بنویسم و تمام آنچه دارم یک مداد نتراشیده است!
دانش آموزان من اغلب لنگ ِ ابزار هستند. ابتدا فکر کنید، وسیله فراهم خواهد شد.
درس سوم
منتظر الهام و لحظه ناب نباشید. تلاش کنید؛ مسائل را حل کنید. به ایدهها وفادار باشید. با اشتیاق وارد کار شوید و یاد بگیرید که خودتان فکر کنید و واکنش سریع داشته باشید.
من در اوایل ۳۰ سالگی شروع به تدریس کردم نه به خاطر اینکه فقط فکر می کردم معلم خوبی خواهم بود، بلکه میخواستم برای اینکه ببینم دانش آموزان واقعاً نقش و مسئولیتشان را بهعنوان دیزاینر درک میکنند، کاری کرده باشم.
من میخواهم به انسجام حرفه کمک کنم. میخواهم آرمانشهری برای دیزاین خلق کنم و محدودیتها و عدم محدودیتهای آن را تعریف کنم. فکر کنم که جالب خواهد بود.
درس چهارم
فرآیند انتقادی، مرا ازلحاظ فکری سرپا نگه میدارد و مرا مجبور میکند آنچه را که در کار خودم مطرح میکنم تمرین کنم و این نه تنها ویژگی فرمی و مفهومی گرافیک بلکه مسئولیت اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و انسانی دیزاین است. کار درست را انجام بدهید.
من به بحث و انتقادات عادت کردهام و از دیدن موفقیت یک دانشآموز لذت میبرم.
تدریس مرا صادق نگه میدارد.
درس پنجم
اگر نمی توانی ایدهای را شرح دهی، احتمالاً ایدهای نداری.
کلاسهای من هیچوقت استودیویی نبودند. تکالیفی به دانش آموزان محول میشود و انتظار میرود هفته بعد، از کلاس طرحهای فشردهای ارائه دهند. آنها کارهایشان را بر دیوار میچسبانند و ما درباره کار هر دانشآموز بهطور مجزا صحبت میکنیم.
سؤالی که اغلب با آن آغاز میکنم این است: «چه میبینید؟ فرض کنید چهارساله هستید و به من بگویید به معنای واقعی کلمه چه میبینید». اگر بتوانند به من بگویند چه چیزی واقعاً آنجاست، میدانم که میتوانم عادت نابکارانه تجسم کردن معانی نمادینی که واقعاً در دیزاین وجود ندارد را در آنها بشکنم. من اغلب میگویم: «به من آنچه را که واقعاً میبینید بگویید، نه آنچه فکر میکنید میبینید».
من از دانشآموزانم میخواهم بفهمند که آنها باید بهطور شفاهی و شمرده ایدههایشان را بگویند. در حقیقت پیشنهاد میدهم آنها در طول کل فرآیند دیزاین با خودشان حرف بزنند. من از آنها میخواهم یاد بگیرند گوش بدهند و خیلی متوجه اهداف و اختلافات جزئی «میان ایدهها» باشند درحالیکه همیشه ناهشیاری، تحریکات شهودی و «تصادفات فرخنده» را برای تبدیلشدن به بخشی از تجربهشان پذیرا باشند.
درس ششم
کمک کردن به دیگران برای بهتر دیدن کارشان راهی است برای کمک به خودت برای دیدن کارَت.
درس هفتم
شور و شوق اهمیت دارد. دیزاین برای رسیدن به موفقیت باید چندجانبه باشد.
دانش آموزان من در کلاس اجازه نقد کارهای خودشان را ندارند بلکه تنها اجازه نقد کارهای همکلاسیهایشان را دارند. آنها باید یاد بگیرند که بر روی تمام کارهای کلاس و نهفقط کارهای خودشان وقت صرف کنند. آنها ملزم هستند نزدیک به یکدیگر و خیلی نزدیک کارهای روی دیوار بنشینند. هیچکس مجاز نیست عقب کلاس منفعل بنشیند. ما این سه ساعت ارزشمند را با تمرکزی بیوقفه میگذرانیم. تعهد، آدرنالین و الهام مسری هستند.
ما چطور میتوانیم به کارش اندازیم و بهترش کنیم؟ تنبلی نکنید.
من آنها را زمانی که ایدههایشان را توصیف میکنند با پرسش هراسانگیز “چرا” عذاب میدهم.
این ایدهها بعد چه میشوند؟
چگونه تمام صفحات در حال چرخش را در انتهای این میخ چوبی، مانند یک بازیگر سیرک نگه میدارید؟
درس هشتم
دیزاین مسئولیت است. با دقت بران.
من از دانشآموزانم میخواهم مراقب کاری که میکنند باشند و مسئولیتپذیر باشند. به دانش آموزان میگویم که آنها پشت فرمان هستند و کنترل دست آنهاست. چه این یک پیچ ظریف باشد (مانند فاصلهی بین دو حرف) چه یک چرخش غیرمنتظره عریض.
طراحان این امتیاز را دارند که پیامرسان، مخترع، پیشگو، شاعر، پیشگام، طنزپرداز، خردمند و ابله باشند. پیام شما زمانی که به آن اعتقاد داشته باشید، بدون نقص خواهد بود.
درس نهم
اگر درست نیست انجامش نده. اگر درست است، معطل نکن.
من برای یک سال تدریس را متوقف کردم نه برای اینکه از دانشآموزانم خسته شده بودم بلکه احتمالاً به این دلیل که از خودم خسته شده بودم.متوقف شدن، یک راه شروع دوباره است.
من نیاز داشتم خودم را بشنوم که دوباره با آرامش بیشتر فکر میکنم.
من یک سال نیاز به خودخواهی و خودمختاری داشتم.
من یک سال نیاز داشتم تا یاد بگیرم خودم را دوباره ببینم.
درس دهم
زیباش کن.
ترجمه مطلب ارسالی: فاطمه بهرامی، دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباط تصویری، دانشگاه تهران
دسته : دکتر پوستر و یک پوستر خوب